روی بدنم تاتو زدم که دوست دارم
دروغ رو تاتو زدم [روی بدنم] تا حقیقت رو پنهان کنم
پرهای برندگان را چیدم تا جلوی تو رو بگیرم
از جزر و مدّهای بلند دریا گذشتم تا بیایم تو را به دست بیارم
تو داری منو ترک میکنی. اینو میدونم تو داری منو ترک میکنی. اینو میدونم
و بر روی دیوارهای غصه من اشتیاق من برای موندن توحک شده
تو داری منو ترک میکنی. اینو میدونم تو داری منو ترک میکنی. اینو میدونم
اما باید بدونی که خداحافظی کردن تو در تمام رگهای من ریخته میشه و جریان پیدا میکنه
رسما به گناهم اعتراف میکنم
من به روشی گناه کارم که توسط تو زخمی شده ام
من پنهانی همه راه راهها را سعی کرده ام امتحان کنم
اما تو در عشق را بدون اشتباه استفاده میکنیدر زمان گذشته
من توسط قانونهای تو قضاوت شدم, بدون اجازه اعتراض کردن به حکم دادگاه تو
زیر انگشتان تو یاد گرفتم درد پیش قضاوت شدن را