تو برای من چیزی بزرگ هستی
چیزی که حتی خودت هم نمی دانی
چیزی که اگر به من نگاه کنی
می میرم در حالی که به تو نگاه می کنم
می خواهم که چیزی را درباره تو بدانم
اینکه چرا وقتی به تو اینگونه می نگرم
حتی اگر حس مرگ هم داشته باشی
نه آن را به من می گویی و نه می گذاری که بفهمم
اما چرا؟
تنها برای یک بار این را بگو
که داری می لرزی
به من بگو که دوستم داری
مثل من، مثل من
همانطور که من دوستت دارم
تو برای من چیزی بزرگ هستی
چیزی که مرا عاشق می کند
چیزی که حتی خودت هم نمی دانی
چیزی اینگونه نیک
به این بزرگی
تنها برای یک بار این را بگو
که داری می لرزی
به من بگو که دوستم داری
مثل من، مثل من
همانطور که من دوستت دارم
تو برای من چیزی بزرگ هستی
چیزی که مرا عاشق می کند
چیزی که حتی خودت هم نمی دانی
چیزی اینگونه نیک
به این بزرگی