ما همدیگر را بسیار دوست داشتیم
مانند همه عشاق
اما یک روز تو مرا ترک کردی
از آن روز بهبعد افسرده شدهام
من تو را در تمام پهنای آسمان میبینم
همهجا روی زمین میبینمت
تو شادی منی، تو خورشید منی
تو شبم هستی، روزم هستی، سپیدهدمهای روشنم هستی
تو همهجا هستی، زیرا که در قلبم جا داری
تو همهجا هستی، زیرا که تو خوشبختی من هستی
هر چیزی که در اطرافم است
حتی زندگی، چیزی جز نشانی از تو نیست
اغلب تصور میکنم که در آغوشت هستم
و تو در گوشم آهسته نجوا میکنی
حرفهایی میزنی که مرا به خواب میبرد
و من عاشق این حرفها هستم
شاید روزی بازگردی
خوب میدانم که قلبم منتظرت خواهد ماند
روزهایی که باهم گذراندیم را
فراموش نخواهی کرد
چشمانم بیوقفه در جستجوی توست
گوش کن، قلبم تو را صدا میزند
میتوانیم دوباره یکدیگر را دوست بداریم
و خواهی دید که زندگی دوباره زیبا میشود.