گرفتاری اون پیدات میکنه مهم نیست کجا بری او او
فرقی نمیکنه سریع باشی ،فرقی نمیکنی کند باشی او او
تو مرکز طوفان باشی یا در حال شیون و سوگواری او او
یه لحظه حالت خوبه ولی کم کم کنترلت رو از دست میدی
اون توی تاریکیه،اون توی دل منه
اون پشت صحنه منتظر نشسته،اون باید نقشی در نمایش داشته باشی
دردسر دوست منه،آره دردسر دوست منه او او
دردسریه دوسته ولی دردسریه دشمنه او او
فرقی نمیکنه چه خوراکی بهش بدم اون همش در حال رشده او او
اون هر چی من می بینمو میبینه،اون هر چی من میدونمو میدونه او او
پس اینو فراموش نکنه همینطور که به راهت ادامه میدی
اون توی تاریکیه،اون توی دل منه
اون پشت صحنه منتظر نشسته،اون باید نقشی در نمایش داشته باشی
دردسر دوست منه،آره دردسر دوست منه او او
پس تعجب نکن اگه اون دست تورو ناگهان گرفت
نمیزارم چیره بشه،ولی خرابه فریبندگیشم
دردسر دوست منه،آره دردسر دوست منه او او
وای که چقدر بیزارم از حسی که به من تحمیل میکنه
و چقدر سعی میکنم که از خودم برونمش،سعی میکنم
او او تلاش میکنم
اون توی تاریکیه،اون توی دل منه
اون پشت صحنه منتظر نشسته،اون باید نقشی در نمایش داشته باشی
دردسر دوست منه،آره دردسر دوست منه او او
پس تعجب نکن اگه اون دست تورو بی هوا گرفت
نمیزارم برنده بشه،ولی خرابه جذابیتشم
دردسر دوست منه،آره دردسر دوست منه او او