Thunder [Persian translation]

بیت یک

فقط ی تفنگ خفن که بدجور شلیک میکنه

درگیر و گرفتارم میخام ول کنم

من رویا های بزرگ تو کلم داشتم

و میخام زندگی خودمو سر این رویاها به فنا بدم

نه ی بله قربان نه ی گل

تعمیر کردن جعبه شکل دادن به خمیر

جا گرفتن تو سالن ورودی و نوبت گرفتن

من قبل از تندر میدرخشیدم

ترجیع

تندر تندر

تندر تن تندر

تن تن تندر

تندر تندر

تندر تن تندر

تن تن تندر

تندر

همسرایان

تندر احساس کن تندر رو

درخشیدن و تندر

تندر احساس کردن تندر

درخشیدن و تندر

تندر تندر

تندر

بیت دو

بچه ها میخندیدن تو کلاسام

هنگامی که داشتم برای عوام نقشه میکشیدم

فکر میکنی کی هستی؟

فکر میکنی در مورد اینکه ی ستاره بزرگ باشی

تو میگی بیسیک هستی خیلی کار باهات راحته

تو همیشه پشت پرده کار میکنی

حالا دارم میخندم از استیج وقتی

تو داشتی دست میزدی از پشت صحنه

...