از پشت این دیوارها ترانهات را شنیدم
آه، حرفهای عاشقانه
موزیکی که مینوازی جهانم را روشن میکند
دلانگیزترین چیزیست که شنیدم
آیا من تحت تاثیر قرار گرفتم و افسون شدم؟
آه خدا خوشحالم (که)
بالاخره، بالاخره اوضاع دارد تغییر میکند
این سرزمین مال من است اما به تو اجازه میدهم فرمانروایی کنی
میگذارم رهبری کنی و دستور دهی
تا وقتی که بدانی این سرزمین مال من است
پس خانهات را پیدا کن و مستقر شو
آه، من آمادهام که تو را وارد (سرزمینم) کنم
تا وقتی که بدانیم این سرزمین مال من است
بعد از همه کشمکشها و جنگها
زخمها و فقدانها
من هنوز ملکهی قلمروم هستم
و الان قویترم
دیوارها هر روز کمی کوتاهتر میشوند
از وقتی تو آمدی
بالاخره، بالاخره اوضاع دارد تغییر میکند
این سرزمین مال من است اما به تو اجازه میدهم فرمانروایی کنی
میگذارم رهبری کنی و دستور دهی
تا وقتی که بدانی این سرزمین مال من است
پس خانهات را پیدا کن و مستقر شو
آه من آمادهام که تو را وارد (سرزمینم) کنم
تا وقتی که بدانیم این سرزمین مال من است
چون تمام روزهایی که تنها سفر کردم
در این مکان سرد و ملالآور، تا الان
تقاصیست که باید پس میدادم
این سرزمین مال من است اما به تو اجازه میدهم فرمانروایی کنی
میگذارم رهبری کنی و دستور دهی
تا وقتی که بدانی این سرزمین مال من است
پس خانهات را پیدا کن و مستقر شو
آه من آمادهام که تو را وارد (سرزمینم) کنم
تا وقتی که بدانیم این سرزمین مال من است
این سرزمین مال من است اما به تو اجازه میدهم فرمانروایی کنی
میگذارم رهبری کنی و دستور دهی
تا وقتی که بدانی این سرزمین مال من است