اون احساساتی و شگفت انگیزه
و همه دوستهام حسودی میکنن
هرچیزی که نیاز دارم بشنوم رو میگه و مثل این میمونه
که نمیتونستم چیز بهتری بخوام
اون در رو برام باز میکنه و من سوار ماشینش میشم
و میگه امشب زیبا به نظر میرسی
و من احساس خیلی خوبی دارم
ولی دلم برای داد زدن و دعوا کردن و بوسیدن زیر باران تنگ شده
و ساعت 2 صبحه و دارم به اسمت لعنت میفرستم
خیلی عاشقی که بی عقلانه رفتار میکنی
و اینطوریه که من دوستت داشتم
در هم شکستن و نابود شدن
این یه رولر کوستره،یه جور شتابزدگی
و هیچوقت نمیدونستم که میتونستم اینقدر عاشق باشم
و این طوریه که دوست داشتم
اون به آزادی عمل من احترام میگذاره
و هیچوقت منتظرم نمیذاره
دقیقا همون موقعی که میگه زنگ میزنم زنگ میزنه
به مادرم نزدیکه
درباره بیزینس با پدرم حرف میزنه
اون دلربا و دوست داشتنیه
و من خیلی راحتم
اون نمیتونه ببینه لبخندی رو که زورکی میزنم
و قلبم نمیشکنه
چون اصلا حسی ندارم
و تو وحشی و دیوانه بودی
خیلی ناکام و هیجان انگیز
پیچیده بودی،اشتباهاتی داشتی و حالا
ولی دلم برای داد زدن و دعوا کردن و بوسیدن زیر باران تنگ شده
و ساعت 2 صبحه و دارم به اسمت لعنت میفرستم
خیلی عاشقی که بی عقلانه رفتار میکنی
و اینطوریه که من دوستت داشتم
در هم شکستن و نابود شدن
این یه رولر کوستره،یه جور شتابزدگی
و هیچوقت نمیدونستم که میتونستم اینقدر عاشق باشم
و این طوریه که دوست داشتم