[۱]
فضاهای خالی - ما به خاطر چی داریم زندگی میکنیم؟
مکانهای متروکه - به گمونم از آخر و عاقبت کار باخبریم، مدام
کسی میدونه ما داریم ددنبال چی هستیم؟
یه قهرمان دیگه، یه جنایت احمقانهی دیگه
پشت پرده، توی یه نمایش پانتومیم
صف رو به هم نریز
آیا بازم کسی میخواد تحمل کنه؟
[کروس]
نمایش باید ادامه پیدا کنه
نمایش باید ادامه پیدا کنه، آره
در عمق وجود، دلشکستهم
سرخاب سفیداب روی صورتم داره بهم میریزه
اما لبخندم کماکان پابرجا میمونه
[۲]
هرچی هم بشه، من همهشو به شانس واگذار میکنم
یه دلشکستگی دیگه، یه رابطۀ عاشقانۀ شکستخوردهی دیگه، پشت سر هم
کسی میدونه ما به خاطر چی داریم زندگی میکنیم؟
به گمونم دارم یاد میگیرم
الان دیگه باید گرمتر باشم
به زودی خلاص میشم
اون بیرون، داره سپیده میزنه
اما در دل، تو تاریکی، دلم پرمیکشه واسه رهایی
[کروس]
نمایش باید ادامه پیدا کنه
نمایش باید ادامه پیدا کنه
در عمق وجود، دلشکستهم
سرخاب سفیداب روی صورتم داره بهم میریزه
اما لبخندم کماکان پابرجا میمونه
[بریج]
روحم مثل بالهای پروانهها نقاشی شده
قصههای پریان دیروزی، بزرگ میشن اما
هیچوقت نمیمیرن
من میتونم پرواز کنم - رفقا
[کروس]
نمایش باید ادامه پیدا کنه
نمایش باید ادامه پیدا کنه
با یه لبخند به پهنای صورتم باهاش روبرو میشم
هیچوقت تسلیم نمیشم
پیش به سوی ادامهی نمایش
[۳]
ستارهی نمایش میشم
کولاک میکنم
باید ارادهی ادامه دادن رو به دست بیارم
پیش به سوی ادامهی نمایش
نمایش باید ادامه پیدا کنه
نمایش باید ادامه پیدا کنه