پسر ها بیدار شوید،نوری در پنجره است
می توانم بشنوم کسی به در می کوبد
صداهایی در خیابان است
و صدای پاهایی که در حال دویدنند
و آنها این کلمه را زمزمه می کنند-"انقلاب"
مردانی از دره پایین می آیند
کشتی های بزرگی دور از ساحل لنگر گرفته اند
و آنها چراغهایی را حمل می کنند
در تاریکی شب
مانند زمزمه ای در باد-"انقلاب"
تفنگم را بیاور و مشتی نقره
کنار دریا برای جنگ جمع می شویم
آن خیلی سالهاست،خیلی اشک ریخته شده
ما قبلا یک با باخته ایم(شکست خورده ایم)
اکنون حسابمان را تسویه خواهیم کرد
هنگامی که توپ هایمان خواهد غرید-"انقلاب"