[پیشدرآمد]:
("وای بر تو، ای زمین و دریا
زیرا که شیطان، دیو را با خشم میفرستد
چون میداند که زمان کوتاه است
بگذار آنکه فهم همیدارد
شمارهی دیو1 را بشمارد
زیرا که عددیست انسانی
عدد آن ششصد و شصت و شش است")2
تنها مونده بودم، ذهنم خالی بود،
به زمان نیاز داشتم که فکر کنم
تا خاطرات رو از ذهنم بیرون کنم
چی دیدم من؟ میتونم باور کنم که چیزی که دیدم
اون شب، واقعی بوده و نه فقط یه رویابافی؟
همون چیزی که تو رویاهای قدیمی خودم میدیدم
آیا اونها بازتابی از ذهن پیچخوردهی خودم بودن که بهم خیره شدن؟
چون تو رویاهام، همیشه خودشو میرسونه3
چهرهای شیطانی که ذهنم رو تابونده4 و داره منو به ناامیدی میرسونه
شب تیره و تاریک بود، فایدهای نداشت که جلوش رو بگیرم
چون فقط میخواستم ببینم که کسی داره منو میپاد یا نه؟
تو گرد و غبار، اشکال تیره و تاری میچرخیدن و حرکت میکردن5
آیا این همه واقعیه یا نوعی از دوزخه؟
۶ ۶ ۶، شمارهی دیو
جهنم و آتش مهیاد شد تا منتشر بشه
مشعلها شعلهور و ستایش با سرودهای مقدس آغاز شدن
همینطور که گریه زاری رو شروع کردن، دستهاشون رو به آسمون گرفتن
با روشنایی آتشهایی که میسوختن، تو شب
مراسم آغاز شده بود، کار شیطان تمام شده بود
۶ ۶ ۶، شمارهی دیو
امشب قربانی کردن در جریانه
[بی کلام]
این نباید ادامه داشته باشه، من باید به مسوولین خبر بدم
یعنی هنوز این امکان داشت که واقعی باشه یا یه جور رویای احمقانه بود؟
اما حس میکنم دارم به سمت گروههای نیایش کننده کشیده میشم
به نظر میرسه مسحورم میکنن، نمیشه از اون چشماشون دوری کرد
۶ ۶ ۶، شمارهی دیو
۶ ۶ ۶، برای من و تو یکی
دارم برمیگردم، من بازگشت میکنم
و بدنتون رو در اختیارم میگیرم، و وادار به سوختن میکنم
من آتش دارم، من نیرو دارم
من قدرتش رو دارم که اهریمنم رو تو مسیرش قرار بدم
1. = عدد وحش، مفهومی برگرفته از کتاب مکاشفهی یوحنا در عهد جدید، یکی از کتابهای مقدس مسیحیان، میباشد. در اکثر نسخههای موجود، این عدد ۶۶۶ ذکر شده و در ترجمههای نوین کتاب مقدس بازتاب پیدا کردهاست. برای اطلاعات بیشتر عدد وحش در ویکیپدیا را ببینید.2. کتاب عهد جدید - مکاشفهی یوحنا 13:183. این آهنگ از کابوس استیو هریس الهام گرفته است: "اساسا این آهنگ دربارهی یک رویاست. در مورد شیطان پرستی نیست"4. = میپیچونه، پیچ داده5. حالتی در زبان انگلیسی وجود داره (فکر کنم فقط محاوره) به نام تغییر زمان فعل (Tense Shift) که وقتی خود شخص، داستانی رو از گذشته تعریف میکنه اون رو چیزی شبیه به یک نمایشنامه بیان میکنه، و زمانهای حال و حال استمراری و ... هم توی داستانی در گذشته شنیده میشن. در فارسی هم تقریبا این کار رو با افزودن یک فعل گذشته مثل «دیدم» و بیانی شبیه نقل قول مستقیم، انجام میدن (نمیدونم گرته برداری دستوری هست یا ساختار زبان فارسی در خودش این رو داشته)، پس برای این جمله میشه این ترجمه رو هم به کار برد: «دیدم در گرد و غبار، اشکال تیره و تار دارن میچرخن و حرکت میکنن»