ديدن روياي ناممكن
نبرد با دشمنان شكست ناپذير
تحمل اندوه هاي طاقت فرسا
دويدن بجايي كه دلاوران هم شهامت رفتن به آن را ندارند
جبران اشتباهات اصلاح ناپذير
بسي بهتر بودن از آنچه هستي
تلاش كردن آنهنگام كه دستانت بسيار خسته اند
رسيدن به ستاره ي دست نيافتني
اين جستجوي من ست، به دنبال آن ستاره
مهم نيست چقدر نوميدكننده است، مهم نيست چقدر دور است
مشتاق بدست آوردنبودن، آن هنگام كه چيزي براي بدست آوردن وجود ندارد
مشتاق مردن بودن براي زنده ماندن عزت و عدالت
و مي دانم كه اگر در مورد اين جستجوي باشكوه تنها حق با من باشد
آنگاه كه آرام گيرم، قلبم نيز به آرامي باز خواهد ايستاد
و دنيا بهتر خواهد شد زيرا
يك مرد تمسخر شده و پوشيده از زخم
با واپسين اندك شجاعتش هنوز تلاش مي كنم
براي رسيدن به ستاره اي دست نيافتني