وقتی که بزرگ شدیم و مدرسه رفتیم
بعضی معلم ها بودند که
هرطور از دستشان بر می آمد کودکان را می آزردند
با باران تحقیر و تمسخر
بر هر آنچه که می کردیم
و نمایش هر نقطه ضعف
هرچند که کودک به دقت پنهانش کرده بود
اما همه در شهر با خبر بودند که شب
وقتی که به خانه می رفتند، زنان چاق
و روانیشان به باد شلاق و کتک می گرفتند
نقطه نقطه ی بدنشان را