آن اولین بار که صورتت1 را دیدم
فکر کردم طلوع خورشید را در چشمانت میبینم
و ماه و ستارگان هم هدایایی هستند که تو
به آسمان تاریک و بی انتها داده ای، ای عشقم
به آسمان تاریک و بی انتها
و آن اولین بار که تو را بوسیدم
حس کردم که زمین در دست من میتپد
همچون قلب لرزان پرندهای در قفس
که تحت امر من است، ای عشقم
که تحت امر من است، ای عشقم
و آن اولین بار که هماغوشت شدم
حس کردم قلبت را که چه نزدیک بود به قلبم
و میدانستم که زمین از شعف ما پر خواهد شد
و تا ابد ادامه خواهد داشت، ای عشقم
و تا ابد ادامه خواهد داشت، ای عشقم
آن اولین باری که صورتت را دیدم
صورتت
صورتت
صورتت
1. لفظ صورت را انتخاب کردم چرا که در بیت بعدی به چشمها اشاره شده بود