current location : Lyricf.com
/
Songs
/
The Ensemble Of Silence [Persian translation]
The Ensemble Of Silence [Persian translation]
turnover time:2024-11-16 02:03:53
The Ensemble Of Silence [Persian translation]

باز ماه است و

باز کِشنـدِ خیزابه‌ها،

به من... به زندگی‌ام

شبِ سیاه،

خاموشانه

بال می‌گسترد و

دل من

سخت

در تمنای توست

در دستم هنوز

شاخه گُلی

که دیری است فسرده

با گلبرگهایی پژولیده...

مُرده... مُرده...

اندوه و دردی پابه‌جای

در من

وامانده... وامانده...

نوشابِ عشق

آه... چه خوشگوار

چه شیرین

فسوس و دریغ اما

چه تلخ و

چه سهمگین

می دانستم... می دانستم،

خورشید که فرو شود،

نور که واپس نشیند

هراسی خزنده

به جانم می افتد

پرده‌های این نمایشِ شبانه

پیشِ چشمانم

یک به یک

فرو می‌افتند

مِهی تیره

شکم‌باره

خـــزنده

آرام آرام

همه چیزی را

فرومی‌بلعد

می‌پریشاند و

سیاهی می‌پراکند...

شب،

خود لاف چنین برمی‌زند:

«واااای بر هر آن که

غرقه‌ی سوگ و اندوه است و

دریغ و فسوس‌اش بسیار!»

من اما

در خموشیِ این شبِ گُنگ

با نوای غمبار

ولی دلنوازش

از خود به در شده،

عنان از کف می‌دهم

باددست و شادمست،

از جداسریِ خودخواسته‌؛

این کناره‌جوییِ ‌ خودساخته،

دیگرم

از هر آن‌چه ناگزیر؛

از مـــرگ؛

از این پولادچنگ،

هراسی به دل نیست؛

نه حتی،

دل‌مویه‌ای،

از شوکرانِ این نوشابِ تلخ،

بر لب!

دیگر

نه دردِ توان‌کاه و

نه رنجِ تن‌فرسای...

که این همه را

روی

در زوال و خاموشی است

اینک

تنها

من و چکامه‌هایم،

من و

شبانه‌هایم!

اینک

سرودِ روشنِ «خاموشی» است

که بر من

فرومی‌بارد.

Comments
Welcome to Lyricf comments! Please keep conversations courteous and on-topic. To fosterproductive and respectful conversations, you may see comments from our Community Managers.
Sign up to post
Sort by