من در تاریکی زندگی کرده ام
در تمام طول عمرم تحت تعقیب بوده ام
اگر قادر به حس کردن درد من بودی
و اگر میتوانستی آنچه میبینم ببینی
می هراسیدی
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا فراری بده
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا آزاد کن
من از سمت تاریکی می آیم
در تمام طول عمرم محصور بوده ام
اگر با ناامیدی من زندگی میکردی
و اگر میتوانستی آنچه من احساس میکنم حس کنی
میترسیدی
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا فراری بده
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا آزاد کن
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا فراری بده
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا آزاد کن
مرا از سمت تاریکی نجات بده
بگذار بگریزم
بگذار بگریزم
مرا آزاد کن