و اینچنین است
درست همانطور که گفتی خواهد بود
بیشتر وقتها
زندگی بر من آسان میگذرد
و اینچنین است
داستان کوتاه
بدون عشق، بدون افتخار
بدون قهرمان در آسمان او (دختر
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم...
و اینچنین است
همانطور که گفتی باید باشد
بیشتر وقتها
ما هر دو نسیم را از یاد میبریم
و اینچنین است
آب سرد
دختر [پشت] تلفن
دانشآموزِ انکار کننده
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم از تو بردارم
نمیتوانم چشم...
آیا گفتم که از تو بیزارم؟
آیا گفتم که میخواهم
تمام این رابطه را پشت سر بگذارم؟
نمیتوانم به تو فکر نکنم
نمیتوانم به تو فکر نکنم
نمیتوانم به تو فکر نکنم
نمیتوانم به تو فکر نکنم
نمیتوانم به تو فکر نکنم
نمیتوانم به تو فکر...
نمیتوانم... نمیتوانم...
تا وقتی که کسی دیگر را پیدا کنم!