من یک گیتار داشتم
یک گیتار رویایی
در آن مقداری زندگی وجود داشت
و مقدار زیادی عشق.
مثل درختی بود
که سبز شدنش را انتظار می کشد
یک گیتار داشتم
یک گیتار رویایی.
گیتار من بهشون بگو
تو درد مرا دانستی
آنگاه که در کوچه پس کوچه ی زندگی
بی عاطفه و بی عشق پرسه می زدم !
من نیز خواهم گفت
زمانی که ناراحت بودم
وقتی که کسی نبود به من گوش کنه
او نیرویی بود که مشوق قلب رقیق من بود!
گیتاری داشتم
از دیروز دیگر صدایی ندارد
نوایش در من باقی می ماند
اما گیتارم همچنان خاموش است.