و اگرچه زمان اینجا به پایان رسیده
تو منو به آسونی فراموش نمیکنی
تو نمیدونی که این سرنوشته
که یک روزی به زندگی من باز میگردی
و تو میروی و میروی و میروی
اممم
ميروی
اگه تو بری و من همینطور برم
نمیتونی پیداکنی مثل آنچه بین من و تو بوده
و اگرچه میروی و من هم میروم
این احساس دروغ نمیگه
اگرچه زمان به سرعت درحال سپری شدنه
و تو میروی و میروی و میروی
ای جان و روح من
و اوهرگز خود را مدیون من ندانست
و تو میروی و میروی و میروی
و روزی بالاخره به زندگی من بازمیگردی
تو میروی
تو میروی
میدونم هرآنچه رخ داده
میدونم چه حسی داری
به خاطر اینه که من هم نسبت به تو احساس دارم
فکر میکنم هیچی خوب پیش نمیره
نمیدونم چه سرنوشتی در انتظارمونه
تو میروی و من میمونم
و تو میروی و میروی و میروی
جان و روح من
و اوهرگز خود را مدیون من ندانست
و تو میروی و میروی و میروی
و روزی بالاخره به زندگی من بازمیگردی
تو میروی
تو میروی
نمیدونم سرنوشت برایت چه میخواهد
اما میروی ؛ دوست میرود و رها میکند
میدونم همیشه میخواست بره
بزار بریم اونجا بریم آنجا
و تو میروی و میروی و میروی
جان و روح من
و اوهرگز خود را مدیون من ندانست
و تو میروی و میروی و میروی
و روزی بالاخره به زندگی من بازمیگردی
تو میروی
تو میروی