من می دونم تو یه جایی هستی
یه جای دور
من می خوام تو برگردی
من می خوام تو برگردی
همسایه های من فکر می کنند من دیوونه ام
اما آنها نمی دونند که تو همه چیز منی
تو همه چیز منی
(گروه کر)
شب ، وقتی که ستاره ها اتاق منو روشن کردند
من نشستم با خودم
ماه رو سرزنش می کنم
سعی میکنم تو رو بدست بیارم
به امید اینکه تو اون طرف ظاهر بشی
و با من حرف بزنی
یا... من یه دیوونه ام؟؟
کی تنهایی می شینه
ماه رو سرزنش می کنه
من احساسی دارم شبیه یه آدم معروف
مردم شهر میگن
آنها میگن
من دیوونه شده ام
بله
من دیوونه شده ام
اما اونا نمی دونن
من چی می دونم
چونکه وقتی خورشید غروب کنه
یکی داره پشت سرم حرف می زنه
آره
اونا دارن پشت سرم حرف می زنن
(گروه کر)
شب وقتی که ستاره ها اتاقم رو روشن می کنن
من نشستم با خودم
ماه رو سرزنش می کنم
سعی میکنم تو رو بدست بیارم
به امید اینکه تو اون طرف ظاهر بشی
یا... من یه دیوونه ام؟؟
کی تنهایی می شینه
ماه رو سرزنش می کنه
آآه..آآه....
آه ه آه ه
تو صدای من میشنوی صدات می کنم؟؟
چونکه هر شب می شینم با ماه حرف می زنم
بازهم تلاش می کنم تو رو بدست بیارم
به امید اینکه تو اون طرف ظاهر بشی
یا... من یه دیوونه ام؟؟
کی تنهایی می شینه
با ماه حرف می زنه
من می دونم تو اون بیرون یه جایی هستی
یه جای دور