چیزی که سال به سال تغییر می کرد، چه شد؟
عشق تو در قلب من پابرجا شده و نمی میرد
دل خسته و فرسوده شده
احساساتمان مانند آب شفاف و زلال شده
بعد از گذشت این همه وقت
در قلب من، فقط تو هستی
بین این عشق های دروغین
تو در قلب من تبدیل به حقیقت شده ای
من نمی توانم تو را فراموش کنم
گلهایت در قلبم پژمرده نشده اند
بدون تو بیش از این نمی توانم تحمل کنم
از پای افتاده ام و طاقتم تمام شده
حتی اگر بتوان از هرچیزی تسلی یافت
تو هیچ جایگزینی نداری
حتی اگر بتوان از هرچیزی تسلی یافت
تو هیچ جایگزینی نداری
حتی اگر زمان زیادی چهره ات را نبینم
حتی اگر نخواهم به تو فکر کنم
هر چقدر به خود بگویم که فراموش کرده ام
متوجه شده ام که حرفم واقعیت ندارد.
بعد از گذشت این همه وقت
در قلب من، فقط تو هستی
بین این عشق های دروغین
تو در قلب من تبدیل به حقیقت شده ای
من نمی توانم تو را فراموش کنم
گلهایت در قلبم پژمرده نشده اند
بدون تو بیش از این نمی توانم تحمل کنم
از پای افتاده ام و طاقتم تمام شده
حتی اگر بتوان از هرچیزی تسلی یافت
تو هیچ جایگزینی نداری
حتی اگر بتوان از هرچیزی تسلی یافت
تو هیچ جایگزینی نداری