از میان بارانی که میاد
کلمه ها رو گم کردم
که خودمون رو به هم بچسبونم
که بهت بگم چطور اذیت میشم
چون این اواخر درحال شکستن بودیم
همه چیزهایی که تا حالا ساخته بودیم رو
و من از نشستن و منتظر بودن خسته ام
تنها در تاریکی
هنوز یه راهی برای درست کردنش هست
این دفعه قدرتمون رو پیدا میکنیم
و مانع این شکست بشیم
شب رو به روز تبدیل کنیم
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
روی این شعله ها نفت بریز
سرعت قلبم رو باز تند کن
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
توی دایره ها میچرخیم
باید اینقدر سخت باشه؟
میتونیم از جنگیدن دست بکشیم
اگه تو حفاظت رو پایین بیاری(غرورت رو کنار بزرای)
هنوز یه راهی برای درست کردنش هست
این دفعه قدرتمون رو پیدا میکنیم
و مانع این شکست بشیم
شب رو به روز تبدیل کنیم
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
روی این شعله ها نفت بریز
سرعت قلبم رو باز تند کن
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
پس بیا، بیا، بیا
خیلی وقته توی سایه ها زندگی کردیم
پس بیا، بیا، بیا
و مانع این شکست بشیم
شب رو به روز تبدیل کنیم
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
روی این شعله ها نفت بریز
سرعت قلبم رو باز تند کن
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
و مانع این شکست بشیم
شب رو به روز تبدیل کنیم
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
روی این شعله ها نفت بریز
سرعت قلبم رو باز تند کن
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟
نمیدونی که جلوی راه نور ایستاده ای؟