وقتی شب فرا رسیده
و همه جا در تاریکی فرو رفته
و ماه تنها روشنایی است
که میتوان دید
نه، من ترسی ندارم، اوه من ترسی ندارم
فقط تا زمانیکه تو کنارم، کنارم باشی
پس عزیزم، عزیزم، کنارم باش اوه کنارم باش
اوه، در کنارم
کنارم باش
اگر آسمانی که آنرا می نگریم
باید در هم ریخته و فرو ریزد
یا کوهها باید
به داخل دریا فرو ریزند
من نخواهم گریست، نخواهم گریست، نه، من اشکی نخواهم ریخت
و عزیزم، عزیزم، کنارم باش
اوه کنارم باش
اوه حالا کنارم، کنارم باش، کنارم باش
و عزیزم، عزیزم، کنارم باش
اوه کنارم باش
اوه حالا کنارم، کنارم باش، کنارم باش
آیا هر وقت که دچار مشکلی هستی کنارم نخواهی بود؟
اوه کنارم باش، اوه کنارم، اوه کنارم باش