کجایند آن روزهای خوش؟ پیدا کردنشان دیگه کار خیلی دشواری بنظر میاد
من سعی کردم به تو نزدیک بشم، ولی تو ذهنتو بستی
هر چه که برای عشق ما اتفاق افتاد ایکاش علت آنرا میفهمیدم
چون عشقمان خیلی زیبا بود، وخیلی خوب بود
لذا وقتی نزدیک من هستی، عزیزم، صدای کمک خواستنم را نمیشنوی؟
عشقی که تو بمن دادی، چیز دیگری نمیتونه
!منو نجات بده، کمکم کن
وقتی تو رفته باشی، من چگونه میتوانم حتی سعی در ادامه زندگی کنم؟
وقتی تو رفته باشی علیرغم تلاشم چگونه میتوانم زندگی را ادامه دهم؟
گرچه تو نزدیک ایستاده ای ولی بنظر میاد خیلی دوری
تو باعث شدی احساس حیات کنم، ولی متاسفانه فکر کنم چیزی مرده است
من واقعا" سعی کردم علت آنرا بفهمم، و ایکاش که اینرا میفهمیدم
چه بر سر عشق ما آمد، عشقی که خیلی زیبا و خوب بود
پس زمانیکه نزدیک من هستی، عزیزم، صدای کمک خواستنم را نمیشنوی؟
عشقی که تو بمن دادی، چیز دیگری نمیتونه
!منو نجات بده، کمکم کن
وقتی تو رفته باشی، من چگونه میتوانم حتی با وجود سعی و تلاش کماکان زندگی را بسر کنم؟
وقتی تو رفته باشی علیرغم تلاشم چگونه میتوانم زندگی را ادامه دهم؟
[دو بار x گروه همسرایان]