کتابهای قدیمی را خواندم
افسانه ها و اسطوره ها
آشیل و طلای او
هرکول و هدایای او
کنترل مرد عنکبوتی
و بتمن با مشت هایش
و به وضوح خودم را در این فهرست نمی بینم
اما او گفت توبه کجا می خواهی برود
تو چه قدر می خواهی خطر
من کسی را دنبال نمی کنم
با چند هدایه فوق بشری
چند ابرقهرمان
چند سعادت داستان
فقط چیزی است که می توانم به آن روی آورم
کسی که می توانم ببوسم
من می خواهم چیزی مثل این
.
.
.
من می خواهم چیزی مثل این
.
.
.
من می خواهم چیزی مثل این
کتابهای قدیمی را خواندم
افسانه ها و اسطوره ها
انها کردند و گفتند
ماه و ماه گرفتگی آن
و سپرمن ثبت نام می کند
یه کت و شلوار قبل از بلند کردن
اما من از نوع فردی نیستم
او گفت توبه کجا می خواهی برود
تو چه قدر می خواهی خطر
من کسی را دنبال نمی کنم
با چند هدایه فوق بشری
چند ابرقهرمان
چند سعادت داستان
فقط چیزی است که می توانم به آن روی آورم
کسی که دلم براش تنگ شده
من می خواهم چیزی مثل این
من می خواهم چیزی مثل این
من می خواهم چیزی مثل این
.
.
.
من می خواهم چیزی مثل این
.
.
.
کجا می خواهی برود
چه قدر می خواهی خطر
من کسی را دنبال نمی کنم
با چند هدایه فوق بشری
چند ابرقهرمان
چند سعادت داستان
فقط چیزی است که می توانم به آن روی آورم
کسی که می توانم ببوسم
من می خواهم چیزی مثل این
.
.