من دارم از بین میرم و اینبار، میترسم که کسی نباشه که نجاتم بده
این همه چی یا هیچی// با تو بودن/ نبودن داره منو دیوونه میکنه
من یکیو میخوام که (درد های منو) التیام بده/ درمانم کنه، کسیو که بشناسمش
کسی که داشته باشمش، کسی که بغلش کنم
گفتنش آسونه، ولی (ولی در حقیقت)هیچوقت این طور نمیشه
گمونم طوری که تو درد منو بی حس (و آروم) کردی رو دوست داشتم
الآن روز درون شب تراوش میکنه )روز هم به شب سیاه تبدیل میشه
و تو اینجا نیستی تا منو از اینا عبور بدی )خلاصم کنی از این وضعیت
من گاردمو پایین اوردم )گذاشتم به من نزدیک بشی( و بعدش فرش زیرپامو کشیدی )زیر پامو خالی کردی//من کاملاً (در مقابل تو) بی دفاع شدم، و بعد تو زیر پامو خالی کردی
یه جورایی داشتم عادت میکردم به اینکه کسی باشم که تو عاشقش بودی
من دارم می افتم ، دارم غرق میشم و این بار، میترسم که کسی نباشه که بهش پناه ببرم
این همه یا هیچی) صفر یا 100 دوست داشتن//همه ی این جریانِ “همه چیز یا هیچیِ عاشقی” باعث شد که بدون تو بخوابم// کاری کرده که بدون تو میخوابم
الآن، به کسی نیاز دارم که بشناسمش، کسی که خوبم کنه
کسی که داشته باشمش، فقط برای اینکه بفهمم چه حسی داره
گفتنش آسونه، ولی هیچوقت اینجوری نیست
گمونم طوری که تو کمکم کردی (از مشکلات و دغدغه هام) فرار کنم رو یه جورایی دوس داشتم و دارم ....
الآن روز هم تبدیل به شب تاریک میشه
و تو اینجا نیستی که منو از این وضعیت خارج کنی
من گذاشتم به من نزدیک بشی و بعد تو زیر پامو خالی کردی
من داشتم یه جورایی عادت میکردم که کسی باشم که تو دوسش داشتی
و من بعضی وقتا تمایل دارم که چشمامو ببندم وقتی که این خیلی بهم آسیب میزنه//
من در آغوش تو می افتم//من میفتم توی آغوشت (وقتی که چشامو میبندم، میخوابم و توی خواب در آغوش تو ام)
من پیش تو امن خواهم بود تا اینکه دوباره به خودم بیام//من در صدای تو جایم امن خواهد بود تا زمانی که دوباره حالم خوب شه
الآن، روز خونینم به شب تاریک تبدیل میشه//الان روز به رنگ خون در میاد و شب میشه
و تو اینجا نیستی که کمکم کنی از این وضعیت خارج بشم
من گذاشتم بهم نزدیک بشی ولی بعدش تو زیر پامو خالی کردی
من داشتم به اینکه کسی باشم که دوستش داشتی عادت میکردم
الآن روز به شب تاریک تبدیل میشه
و تو اینجا نیستی که منو از این وضعیت خارج کنی
من گذاشتم بهم نزدیک بشی ولی بعدش تو زیر پامو خالی کردی
من داشتم یه جورایی عادت میکردم که کسی باشم که تو عاشقش بودی
من گذاشتم بهم نزدیک بشی ولی بعدش تو زیر پامو خالی کردی
من داشتم یه جورایی عادت میکردم که کسی باشم که تو دوسش داشتی