یک نفر برای دوست داشتن
آیا یک نفر می تونه منو دریابه، یک نفر برای دوست داشتن؟
آه - آه - آه
هر صبح که از خواب برمی خیزم کمی می میرم
به زور می تونم روی پایم بایستم [ نگاهی به خودت بینداز]
نگاهی به آینه بینداز و فغان برآور
خدایا، داری با من چه می کنی
من تمام سالیانم را با اعتقاد به تو سپری کردم
ولی فقط آرام و قراری ندارم، خدایا
یک نفر آه یک نفر
یک نفر می تونه منو دریابه یک نفر برای دوست داشتن؟
آره
من سخت کار می کنم [ او سخت کار می کنه] هر روز از زندگیم
من کار می کنم تا وقتی که درد به استخوان هایم می رسه
در پایان [ درپایان روز]
به خانه می روم [ به تنهایی به خانه می رود]
به زانوهایم می افتم
و شروع به دعا کردن می کنم [ ستایش خدا]
تا وقتی اشک ها از چشمانم جاری می شوند
خدایا، یک نفر آه یک نفر
آیا یک نفر می تونه منو دریابه یک نفر برای دوست داشتن؟
[ او سخت کار می کنه]
هر روز [ هر روز] سعی می کنم و سعی می کنم و سعی می کنم
ولی همه می خواهند مرا خرد کنند
آنها می گویند من خل شده ام
آنها می گویند عقلم را از دست داده ام
و فاقد عقل سلیمم
دیگر کسی نمانده که باور کند
[ آره آره آره آره]
[ آه خدایا]
آه یک نفر [ یک نفر]
آیا یک نفر می تونه منو دریابه یک نفر برای دوست داشتن؟
[ آیا یک نفر می تونه منو دریابه یک نفر برای دوست داشتن؟]
حسی ندارم، ریتمی ندارم
دارم هماهنگی ام را از دست می دهم [ تو فقط داری از دست می دهی و از دست می دهی]
من حالم خوبه، خوبم [ اون حالش خوبه، خوبه]
من قصد مغلوب شدن ندارم [ آره آره]
من فقط می خوام از این سلول زندان خارج بشم
یک روز [ یک روز] می خوام آزاد بشم، خدایا!
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن دوست داشتن دوست داشتن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن
یک نفر یک نفر یک نفر یک نفر
یک نفر مرا دریابد
یک نفر مرا دریابد یک نفر برای دوست داشتن
آیا یک نفر می تواند کسی را برای دوست داشتن برایم پیدا کند؟
[ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن]
آه
[ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن]
یک نفر را برایم پیدا کن، یک نفر [ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن] یک نفر، یک نفر برای دوست داشتن
برایم پیدا کن، برایم پیدا کن، برایم پیدا کن، برایم پیدا کن، برایم پیدا کن،
آه، یک نفر برای دوست داشتن، [ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن]
آه، [ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن]
برایم پیدا کن، برایم پیدا کن، یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن [ یک نفر را برای دوست داشتن برایم پیدا کن