وقتی باد سردتر میشه
ما هم بزرگتر میشیم
ابرا با هر نسیمی میافتن
آقای کدوتنبل خوابه
برگ پاییز چقد نازه
تکیه میدم به چیزای قطعی، آره
باید تا ابد باشه دستت توی دستم
باید تا ابد باشه قلبای ما با هم
مثِ دیواری که نمیافته
اینچیزا همیشه درسته
باید تا ابد باشه دستم دور تو
برگ درخت میریزه
اِسون، آینده در راهه
آیا امشب وقت خاستگاریه؟
آره، ولی کارم افتضاحه
حتی وقتی همهچی روبهراهه
شاید بهتره کارتو بسپاری به من
شاید بهتره کارتو بسپاری به من
باید تا ابد باشه عشقش توی قلبم
خوبه مثل قبل اهل کارم با رفیقم
ولی باید من وفادار باشم
که برم هی جلو، درسته؟
باید تا ابد اِسون اینچیزا هم با خودِ خودِ تو
طوفان شده، واسه اینه میشنوم صدا؟
پس چی شده؟
دوست ندارم عوض شن این روزا
این روزا عالیان
چرا از دست برن!
کاش میشد ثبتش کنم
ولی میشه برم که شادی کنم
باد پاییز سردتر میشه
شما هم بزرگتر میشین
وقتشه شکر کنیم بهخاطر پاییز
توی این خونهی پر از نعمت
که همه شادن از این بابت
همه باید بدونن که پرچم ما بالاس
پرچم ما بالاس
پرچم ما بالاس
باید تا ابد محو بشه این غصهها
باید تا ابد مبهم باشن آیندهها
عین خوشبختی که تو هر سختی
آخرش میگذره
باید تا ابد باشه دستام دور تو
باشه دستام دور تو
باشه دستام دور تو
باشه دستام دور تو
باشه دستام دور تو