Solo [Persian translation]

ظریف و معصوم

از تظاهرکردن خسته شدم

بستمه

هر روزمیپرسی داری چی کار میکنی؟کجایی؟غذا خوردی؟

شب بخیر

عزیزم,عسلم،عشقم دلم برات تنگ شده

همش الکیه

باعث شدی به این نتیجه برسم که.او،او

سوزناک نیست

این قصه عشق. او، او

نه رمانتیکه نه صادقانه س.او،او

متاسفم ولی،

متاسف نیستم

از امروز

من یه تک پر درخشانم

من یه تک پر درخشانم

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر

قبلا دوست دخترت بودم

حالا دارم عادت میکنم که شگفت انگیزترین هستم

تو روی احساساتت پا گذاشتی

من روی تخت پادشاهیم نشستم

اصلا برای مشکلات و غم و قصه هات وقت ندارم

ایندفعه فقط حواسم فقط به خودمه،خودم وخودم

دیگه میخوام تک پر باشم،حالا میخوام برای خودم باشم

حالا که تو تنها شدی،بهتره یکی دیگه مثل خودم پیدا کنی

خیلی بی سروصدا میخوام سر کنم

اینا و تاج پادشاهی تقدیرم بوده

با صدای بلند بخون اینجوری.او او او

سوزناک نیست

این قصه عشق. او، او

نه رمانتیکه نه صادقانه س.او،او

متاسفم ولی،

متاسف نیستم

از امروز

من یه تک پر درخشانم

من یه تک پر درخشانم

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر

بعد از رابطه،عشق و احساسات

جدایی،اشک،پشیمونی و حسرته

تنها بودنو دوست دارم،آخه باید با خودم روراست باشم

مثل یه باد رها

مثل ستاره های بالای ابرا

میخوام به دوردست برم،میخوام درخشان بتابم

من یه تک پر درخشانم

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر

من دیگه میخوام تک پر باشم،تک پر پر پر پر پر