Solitaire [Persian translation]

مردی وجود داشت، مردی تنها

که بخاطر بی تفاوتیش عشقش را از دست داد

قلبی که شیفته بود، که خاص و مجزا بود

تا اینکه در سکوت خود از دنیا رخت بربست

 و بازی تکنفره (سولیتر) تنها بازی در شهر است

و هر جاده ای که وی در آن گام مینهد او را به پائین میبرد

و در تنهایی خودش وانمود کردن آسان است

او مجددا" هرگز عاشق نخواهد شد

و در تنهایی خود به بازی ادامه میدهد

بدون عشق او، نتیجه بازی همیشه یکسان است

در حالیکه زندگی در اطراف او همه جا ادامه دارد

او دارد تکنفره (سولیتر) بازی میکند

امید مختصری دود شده به هوا میرود

اینکه چگونه به هوا میرود نیاز به گفتن ندارد

مردی وجود داشت، مردی تنها

که به دستی که بازی میکرد فرمان

میداد

و بازی تکنفره (سولیتر) تنها بازی در شهر است

و هر جاده ای که وی در آن گام مینهد او را به پائین میبرد

و در تنهایی وانمود کردن آسان است

او هرگز مجددا" عاشق نخواهد شد

و در تنهایی خود به بازی ادامه میدهد

بدون عشق او، نتیجه بازی همیشه یکسان است

در حالیکه زندگی در اطراف او ادامه دارد همه جا

وی در حال انجام بازی تکنفره (سولیتر) است

و بازی تکنفره (سولیتر) تنها بازی در شهر است

و هر جاده ای که وی در آن گام مینهد او را به پائین میبرد

در حالیکه زندگی در اطراف او همه جا ادامه دارد

او دارد تکنفره (سولیتر) بازی میکند