دلا شبها نمینالی به زاری
دلا شبها نمینالی به زاری
سرِ راحت به بالین میگذاری
سرِ راحت به بالین میگذاری
تو صاحب درد بودی
تو صاحب درد بودی، ناله سر کن، ناله سر کن
خبر از درد بیدردی نداری
خبر از درد بیدردی نداری
بنال ای دل که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل که مرگت زندگانیست
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد، عشق ورزد، اشک ریزد
بسوزد
عشق ورزد
اشک ریزد
مباد آن دم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نینگیزد نوایی
مباد آن دم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی
مباد آن دم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نینگیزد نوایی
مباد آن دم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی
بنال ای دل که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل که مرگت زندگانیست
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد، عشق ورزد، اشک ریزد
بسوزد
عشق ورزد
اشک ریزد