من نمیخوام اون دختری باشم که ازهمه بلندتر میخنده.یا اون دختری که هیچوقت نمیخواد تنها باشه
من نمیخوام اونی باشم که ساعت 4صبح بهت زنگ میزنه
چون من تنها کسی هستم که تو میشناسی و دنیا هم خونه خاله نیست
اه نورخورشید کوررکننده اس
من دوباره بیدار موندم
اوه بلاخره دارم میفهمم
که دلم نمخیواد داستان زندگیم اینطوری تموم بشه
من وقتی تو اوجم{مستم}در امانم
هیچ چیزی نمیتونه منو لمس کنه
اما چرا حس میکنم این مهمونی تموم شده؟
هیچ دردی درونم نیست
تو محافظ من هستی
اما چطور باید این هوشیاری خوب روحس کنم؟
من نمیخوام اون دختری باشم که مجبوره سکوت روپرکنه
سکوت منو میترسونه چون حقیقت روفریاد میزنه
لطفا بهم نگو که قبلا این بحث رو داشتیم
چون من یادم نمیاد پس نفستو هدر نده فایده اش چیه؟
اه شب داره صدا میزنه
وبه نرمی برام زمزمه میکنه بیا وبازی کن
اه من دارم سقوط میکنم
واگه خودم رونابود کنم تنها کسی که مقصره خودمم
من وقتی تو اوجم{مستم}در امانم#
هیچ چیزی نمیتونه منو لمس کنه
اما چرا حس میکنم این مهمونی تموم شده؟
هیچ دردی درونم نیست
تو محافظ من هستی
اما چطور باید این هوشیاری خوب روحس کنم؟
من دارم میام پایین
میام پایین
میام پایین
دورخودم میچرخم
دورخودم میچرخم
دورخودم میچرخم
دنبال خودم میگردم...هوشیار
من دارم میام پایین
میام پایین
میام پایین
دورخودم میچرخم
دورخودم میچرخم
دورخودم میچرخم
دنبال خودم میگردم...هوشیار
وقتی خوبه ...خوبه..خیلی خوبه تا وقتی که بد بشه
تاوقتی که تو دنبال اون ادمی که یه وقتی بودی میگردی
من دیگه هیچوقت صدای گریه خودم رو نخواهم شنید
تو عذاب تقلا میکنم
وفقط دنبال یه دوست میگردم
تکرار#
تکرار#