زمانم ایستاد ، نتوانستم چیزی بگویم
خواستی که بروی و رفتی
در یک آسمان مشترک ، خورشیدت جدا بود
هر چند ، بگو ، حالا بهتری ؟
اینجا سرد است ، اتاق ها سرد است
وقتی که نیستی چه فایده ای دارد
که به رویم لحاف ها بکشم
سرد است ، ای کسانی که سردتان هست
به سیم آخر زده ام
حال و روزم را کسانی که تنها خوابیده اند ، می فهمند