So Far Away [Persian translation]

چراغ ها رو روشن کن ، چراغ ها رو روشن کن

بهم بگو که کجايي ، بهم بگو که کجايي

شب هاي تابستان ، پرتو هاي درخشان

و ستاره هاي دنباله دار ، اونا قلب من رو شکستن

الان در تماسم باهات ، ولي تو جواب نميدي

سايه هايت هنوز نزديکمه اگر که هنوز عاشقمي

يک کبريت روشن کن ، يک کبريت روشن کن

عزيز دلم ، در اين تاريکي ، نشونم بده که کجايي

اوه ، عشقم

چقدر من هرروز دلتگنت ميشم وقتي که تو رو در آن خيابان ها ميبينم

اوه ، عشقم

بهم بگو که انجا رودخونه ای هستش که می تونم شنا کنم تا بتونم تو روبرگردونم پیش خودم

چون نمی دونم چطوری عاشق یک نفر دیگه باشم

من نمی دونم چطور صورتت را فراموش کنم

اوه ، عشقم

خدایا ، من هرروز دلتنگت میشم و حالا تو از من خیلی دوری

خیلی دور

منو داغون ميکنه ، دارم از دستت ميدم

ما از کامل و عالي بودن دور بوديم ، اما ما لياقت آن را داشتيم

کلي دعوا کرديم ، گريه کرديم ، اما هرگز از هم معذرت نخواستيم

بسه نگو که دوستم داري

تو در تماسي با من ، اما نمي تونم جوابتو بدم

سايه هايت هنوز نزديکمه ، و من هنوز عاشقتم

تابستان هم الان تموم شده ، اما يه جورايي اون هنوز قلب من رو ميشکنه

ما مي تونستيم تمامي اون ستاره ها رو داشته باشيم

اوه ، عشقم

چقدر من هرروز دلتگنت ميشم وقتي که تو رو در آن خيابان ها ميبينم

اوه ، عشقم

بهم بگو که انجا رودخونه ای هستش که می تونم شنا کنم تا بتونم تو روبرگردونم پیش خودم

چون نمی دونم چطوری عاشق یک نفر دیگه باشم

من نمی دونم چطور صورتت را فراموش کنم

اوه ، عشقم

خدایا ، من هرروز دلتنگت میشم و حالا تو از من خیلی دوری

خیلی دور

خیلی دور

اوه ، خیلی دور

خیلی دور

اوه ، عشقم

چقدر من هرروز دلتگنت ميشم وقتي که تو رو در آن خيابان ها ميبينم

اوه ، عشقم

بهم بگو که انجا رودخونه ای هستش که می تونم شنا کنم تا بتونم تو روبرگردونم پیش خودم

چون نمی دونم چطوری عاشق یک نفر دیگه باشم

من نمی دونم چطور صورتت را فراموش کنم

اوه ، عشقم

خدایا ، من هرروز دلتنگت میشم ,وقتی تو از من خیلی دوری