هرکسی یه مشکلی داره مرد
باید یه فکری واسش بکنی
جوری دربارم حرف میزنی انگار که منو میشناسی
مضحکه مرد،میرم میخوابم و بهش میخندم
دیگه حتی سربه سرم نذار
آره انگار...گوش کن
یه موقع هایی مثل الان احساس پشیمونی میکنم
وقتی که باید سر شغل بی ارزشی باشم که ذره ای پول کف دستم نمیذاره
من هیچ وقت مدرسه رو تموم نکردم،چه توقعی داری؟که طبیعی باشم؟
آره؟نه؟فکر نکنم
تو مدرسه بهم اینو میگفتن
چی میشه اگه درحال غرق شدن باشم؟میای اونجا که بعد منو ترک کنی؟
فکر نکم
پس لطفا حرفاتو واسه یکی دیگه نگه دار
احساس میکنم باید یه نفر دیگه میبودم
ولی لعنت،نیستم،توی این جهنم دره گیر کردم
نمیتونم توی هیچ کاری موفق شم،پس بذار همینجا بپوسم
آرزو میکنم کاش سقط میشدم،ولی حیف که نشدم
بخشی از زندگیم با خوشحالی سپری شد
ولی بقیش خالی از احساسه
فکر کنم همه چی روبه راه شه.نه من اینطور فکر نمیکنم
از زندگیم متنفرم،شرط میبندم تو هم از زندگیت متنفری
ولی چه دلیلی داره که با این فلاکت زندگی کنیم؟
مردم بت میگن مثبت اندیش باش،چطوری اینو قبول کنی
وقتی که جو اطرافت مدام منفیه و لحظه ای بهت امون نمیده
چرا همچین حسی دارم؟
میپرسم چرا همچین حسی دارم؟
ببین کلی بار روی شونه ام دارم
چقدر دیگه میتونم تحمل کنم؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
مرد،از همه ی این مذخرفات خسته شدم
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟
توی مدرسه،به حرفشون گوش نده
اونا فقط از دستت ناراحتند،اونا عصبانیند چون تو کارتو بهتر از اونا انجام میدی
بهت اینو قول میدم،مهم نیس اونا چی فکر میکنن
همشون برن به جهنم،بازنده ها میمیرند،همشون مذخرفند
اونا آدمای بیخودی اند،حرفاشونو به خودت نگیر،این دنیاییه که توش زندگی میکنیم،مدفوع جاش توی چاه توالته
مشکلات پیچیده ی اعتماد به نفس،اونا تورو کوچیک میکنن تا خودشونو بالا ببرن و احساس خاص بودن کنن
اینو بفهم که تو اون بالا هستی،کدوم بالا؟همین بالا که کسی نمیتونه بهت دست بزنه
لعنتی تو فوق الهاده هستی،آره
تو آدمی نیستی که جا بزنی
تو کله شق تری
از اکثر این آدمای مذخرف،پس دیگه اینقدر
از خودت متنفر نباش
این بازنده هارو میشناسی- تو خیلی بزرگتری
تو یه سطح از اونا بالاتری ،تو خیلی
کله گنده تری
زبونت زهر داره،مهارتت بالاست
خودت اینو میدونی،پس لعنت،به حرف این بچه های احمق گوش نده
چرا همچین حسی دارم؟
میپرسم چرا همچین حسی دارم؟
ببین کلی بار روی شونه ام دارم
چقدر دیگه میتونم تحمل کنم؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
مرد،از همه ی این مذخرفات خسته شدم
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟
دنیا جای بی رحمیه مرد،نمیتونی جا بزنی
اگه جا بزنی،میتونی خودتو مرده بدونی
میفهمی چی میگم؟پس ادامه بده،حرفای بیخود دیگرانو
به خودت نگیر
نذار این حرفا بهت نفوذ کنه
نذار کنترلتو به دست بگیرند،مرد
به هدفم چشم دوختم،پس به جلو حرکت میکنم،میدونم
اگه الان متوقف شم،ثابت کرده ام که به هیچ دردی نمیخورم،و کسایی که ازم متنفرند پیروز میشن
نمیذارم دوباره این اتفاق بیفته،من یه جنگجوام،آتیش راه میندازم
میجنگم تا زمانی که دیگه کنار بکشم
یه استراحتی کردم تا سیم کشی مغزمو دوباره نظم بدم
من پلیس آهنی ام که دوباره زنده شده ام
نمایش ادامه داره،تا زمانی که دیگه از کار بیفتم
میدونم جذابم،لازم نیس مردم اینو بهم بگن
حتی لازم نیس مدرسه جلوی پیشرفتمو بگیره و بم بگه یه بازنده ام
من به راحتی میتونم تو رو توی کفن بذارم
از گرسنگی ضعف کردم،یه جورایی احمقانس که چطور به خوردن ادامه میدم،بدون اینکه لحظه ای دست نگهدارم و یه چیزی بنوشم
افکاری که نمیتونم تحملشون کنم،یا حداقل آبی که گلومو بشوره
و این مزه ی بد رو از بین ببره،نمیدونم کسی میتونه با حرفام ارتباط برقرار کنه یا نه
مرد،دارم تمام درکمو از سرنوشت از دست میدم
خیلی خشنم،به زودی کسی دیگه قرارداد ضبط باهام نمیبنده
نصف این آدما نمیتونن حتی منو ببینن
نصفه ی دیگه میخوان به جای من باشند
اونایی که منو نمیشناسن نمیدونن که به راحتی دارم موزیک خوب میسازم
مرد،من عصبانیم،نمیتونم اینو بفهمم
به کل دنیا بگو بره به جهنم
و از عصبانیت یه ژاکنو برداره مچاله کنه،لعنت
چرا همچین حسی دارم؟
میپرسم چرا همچین حسی دارم؟
ببین کلی بار روی شونه ام دارم
چقدر دیگه میتونم تحمل کنم؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟ها؟
مرد،از همه ی این مذخرفات خسته شدم
چطور تونستی اینقدر سرد باشی؟