بیا عشقِ لاغرمردنی تنها برای یک سال دوام بیاور
اندکی نمک بپاش *ما هرگز به اینجا نرسیده بودیم
خیره به سینکِ پر از خون و روکش ترکخورده
از عشقم میخواهم که همه چیز را خراب کند
تمام بندها را پاره کند
و بگذارد که سقوط کنم
دراین لحظه، این خواستهایست بس دشوار
و به تو گفتم که صبور باش و به تو گفتم که خوب باش
و به تو گفتم که متعادل باش و به تو گفتم که مهربان باش
و صبح من در کنار تو خواهم بود
اما در وضعیتی متفاوت
چون تمام برگههای جریمه را نگه خواهم داشت
و تو موظف به پرداخت تمام این جریمهها هستی **
بیا عشق ِ لاغرمردنی اینجا چه اتفاقی افتادهاست
امید را در کرستی ساده بِمَک
کوله بار این رنج سنگین شده
و جدایی بسیار آهسته
به تو گفتم که صبور باش و به تو گفتم که خوب باش
و به تو گفتم که متعادل باش و به تو گفتم که مهربان باش
حال تمام عشقت به هدر رفته است پس من که بودم؟
زیرا که من درحال شکستنم
در این تنبان***
و به اتنهای تمام مسیرهای تو رسیدهام****
چه کسی دوستت خواهد داشت؟ چه کسی خواهد جنگید؟
چه کسی تا این اندازه عقب خواهد افتاد؟
بیا عشق لاغرمردنی