[Chorus]
آنگاه که این صدا را شنیدم
آنگاه که دیوارها فرو میریختند
به تو فکر میکردم
به تو
آن زمان که پوستم پیر میشود
نفسم سرد میشود
به تو فکر خواهم کرد
به تو
[Verse]
ثانیههایی از قلبم،
گلولهای از تاریکی
ناگزیر، تسلیم میشوم
گرفتار در بند عشقات
مرا چنین نگه میدارد
زهر بر لبانت
تنها آنگاه که تمام میشود
سکوت دشوار میشود
[Refrain
کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود...
کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود...
[Chorus]
آنگاه که این صدا را شنیدم
آنگاه که دیوارها فرو میریختند
به تو فکر میکردم
به تو
آن زمان که پوستم پیر میشود
نفسم سرد میشود
به تو فکر خواهم کرد
به تو
[Post Chorus]
لحظهای که نفس کشیدنم به شماره میافتد
خیال توست که میبینم
به تو فکر خواهم کرد، به تو
زیرا کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود...
[Verse]
بیهوده یکدیگر را خونآلود کردیم
چه بازی غمانگیزی است؟
به عقب برگرد، من با یکی دیگر ادامه میدهم
اما عشقی در کار نیست
و این بار مثل سنگ بر بالهایم سنگینی میکند
میدانم که چیزی برای سقوط نمانده است
گفتنش سخت است
[Refrain]
و ما خیلی نزدیک شدیم، چیزی برای تحقق عشق نمانده بود
کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود
[Chorus]
آنگاه که دیوارها فرو میریختند
به تو فکر میکردم
به تو
آن زمان که پوستم پیر میشود
نفسم سرد میشود
به تو فکر خواهم کرد
به تو
[Post Chorus]
لحظهای که نفس کشیدنم به شماره میافتد
خیال توست که میبینم
به تو فکر خواهم کرد، به تو
[Bridge]
آنگاه که خواستم دستانت را بگیرم
آنگاه که دیوارها فرو میریختند
آه، من تو را در آن سمت میبینم
ما دوباره میتوانیم از اول شروع کنیم
[Chorus]
آنگاه که این صدا را شنیدم
آنگاه که دیوارها فرو میریختند
به تو فکر میکردم
به تو
آن زمان که پوستم پیر میشود
نفسم سرد میشود
به تو فکر خواهم کرد
به تو
[Post Chorus]
لحظهای که نفس کشیدنم به شماره میافتد
خیال توست که میبینم
به تو فکر خواهم کرد، به تو
[Refrain]
کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود که عشق تحقق یابد
کم مانده بود که عشق تحقق یابد، کم مانده بود که عشق تحقق یابد