با اينكه دارن سياه پوشا
از توي شط كوچه ها
جمع ميكنن
ستاره هاي پر پرو
با اينكه دارن عزادارا
از زير آوارو جنون
در ميارن كفتراي خاكسترو
با اينكه بوي تفتيش و خون
پيچيده توي قصه ها
با اينكه صداي انفجار مرثيه خونه
همه جا همه جا همه جا
هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد
هنوزم ميشه تسليم شب و اسير كابوس نشد
ميشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مايوس نشد
با اينكه داس دلهره
گردن اين دقيقه ها رو ميشمره
با اينكه آينه از شبو گريه پره
با اينكه تو ماهتاب و آب
صداي كوچ است و شتاب
با اينكه تو پستوي ذهن همه كس
رد گريزه و قفس ، قفس ، قفس
هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد
هنوزم ميشه تسليم شب و اسير كابوس نشد
ميشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مايوس نشد
هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد
هنوزم ميشه تسليم شب و اسير كابوس نشد
ميشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد
هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مايوس نشد
هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد
هنوزم ميشه تسليم شب و اسير كابوس نشد
ميشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مايوس نشد