سایه های(تاریکی در خواب های من هستند
طوفان هایی که منو به دوردست ها هدایت می کنند
و تو فقط منتظر شکست من هستی
واسه همین یک ارتش ساختم
و حالا وقتی میخوابم اونا ازم مراقبت می کنند
و این جسم خسته منو حمل میکنه
الکی دلت رو خوش نکن (دلت رو صابون نزن)
میدونی که هنوز کارم تموم نشده
هنوز برام یک مبارزه باقی مونده
نرو بلند فریاد نزن
این تویی که مدعی پیروزی هستی
شکست خوردم اما عقب نکشیدم
تو تلخی و شیرینی هر شکست جدید
من قوی تر از قبل هستم
شاید زانو زده باشم ، اما هنوز باور دارم
این بال های شکسته (روزی در اوج) پرواز می کنند
نیمه ی تاریک منو آزاد کن ، این همه ی چیزیه که از یک دل شکسته باقی مونده
پشیمونی های (اشتباهات) منو رها کن تا مثل کشتی شکسته غرق بشم
درون اقیانوس تیره و تاریک
درون خاک اسمم رو نوشتم
تا از تباهی ، امید جوونه زد
چون همه اون چیزایی که از دست دادم میتونه در سیر زمان جایگزین بشه
الکی دلت رو خوش نکن (دلت رو صابون نزن)
میدونی که هنوز کارم تموم نشده
هنوز برام یک مبارزه باقی مونده
نرو بلند فریاد نزن
این تویی که مدعی پیروزی هستی
شکست خوردم اما عقب نکشیدم
تو تلخی و شیرینی هر شکست جدید
من قوی تر از قبل هستم
شاید زانو زده باشم ، اما هنوز باور دارم
این بال های شکسته (روزی در اوج) پرواز می کنند
نیمه ی تاریک منو آزاد کن ، این همه ی چیزیه که از یک دل شکسته باقی مونده
پشیمونی های (اشتباهات) منو رها کن تا مثل کشتی شکسته غرق بشم
درون اقیانوس تیره و تاریک
نیمه ی تاریک منو آزاد کن ، این همه ی چیزیه که از یک دل شکسته باقی مونده
پشیمونی های (اشتباهات) منو رها کن تا مثل کشتی شکسته غرق بشم
درون اقیانوس تیره و تاریک