در دست بگیر این طلایی خنجر را1
و از هر طرف
خنجر بزن، خنجربزن مرا
اما نگو که فراموشَم میکنی
چرا که هوای ِ به پا شده
به هنگام ِ به ناز خرامیدنَت
شاید خاموش کند
فانوس ِ[کَجاوهام] را
فرسنگها و فرسنگها به دنیا
پیموده تنَم
فرسنگها و فرسنگها به دنیا
اما روحَم ماند اینجا
آمدهام به دنبالَش
اگرچه پیموده تنَم
فرسنگها و فرسنگها به دنیا
در دست بگیر این طلایی خنجر را
و از هر طرف
خنجر بزن، خنجربزن مرا
اما نگو که فراموشَم میکنی
چرا که هوای ِ به پا شده
به هنگام ِ به ناز خرامیدنَت
شاید خاموش کند فانوس ِ[کَجاوهام] را
گر حرمت بشکند تو را سرزدن ِخورشید
گر آگه شوم از این ای یار
که شکسته حرمتَت را سرزدن ِخورشید
میجنگم با خورشید
حتی به قیمت جانَم2
میجنگم با خورشید
حتی به قیمت جانَم
مادر! ای ملکهٔ قلبَم!
ای مژگانَت دو بادبزن ِ سیاه3
آری، دو بادبزن ِ سیاه
ندارد این مژگان را هیچ زنی به تمام ِ اسپانیا
آه! نقشمیزنم صورتنگارهات، نقشمیزنم
به نورِ بیرمق ِ آتشدان
و میسوزم به آهستگی
عشقَت میخورد مرا
کمکَم کن سنت رافائل ،چهنزدیک است آب ولی نمیتوانم بنوشم از آن
1. آهنگ قسمت اول ویدئو است تا ۴:۰۰2. متن اصلی: حتی اگر منجر به مرگَم شود3. از قرار معلوم اشاره به بادبزنهای بازشوندهٔ اسپانیایی که در رقص فلامنکو هم استفاده میشود ( مثل این)