اگر مرا ببینی
احساس می کنی که دروغ نمی گم
اینکه برای توست
برای چه کسی زندگی ام را خواهم بخشید
تو را یافته ام
رویاهایم تکمیل شده
زندگی کن و ترسی نداشته باش
به من نگو نه
عجایب هفت گانه جهان
چشمان عمیق تو است
سرشار از آزادی
روزان و شبان در این احساسم
که اگر چه جهان مرده است،
با یکدگر می توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم
باریک راهیست در دستانت
در میان لبخندها و اشک ها
همدستی و شراکتمان ...
احساس کن دل ضرب هایی که در جانم است
که آنچه به من بخشیدی بیکران است
مرا به گردش ببر،همانند هوایی درباد
و آفتاب تو، من تا زمانی که بباری خواهم بود
مرا ببوس ، برایم مهم نیست اگر(همه چیزم را) از دست دهم
اگر می خواهم به دوزخ بروم
با بوسه ای از عشق تو
عجایب هفت گانه جهان
چشمان عمیق تو است
سرشار از آزادی
روزان و شبان در این احساسم
که اگر چه جهان مرده است،
با یکدگر می توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم
باریک راهیست در دستانت
در میان لبخندها و اشک ها
همدستی و شراکتمان ...
احساس کن دل ضرب هایی که در جانم است
که آنچه به من بخشیدی بیکران است
باریک راهیست در دستانت
در میان لبخندها و اشک ها
همدستی و شراکتمان ...
احساس کن دل ضرب هایی که در جانم است
که آنچه به من بخشیدی بیکران است
احساس کن دل ضرب هایی که در جانم است
که آنچه به من بخشیدی بیکران است
احساس کن دل ضرب هایی که در جانم است
که آنچه به من بخشیدی بیکران است
اگر مرا ببینی
احساس می کنی که تو را دوست دارم