اگر مراد تو ای دوست نامرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
میان عیب و هنر پیش دوستان قدیم
تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست
مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست
هزار دشمنی افتد میان بدگویان
میان عاشق و معشوق دوستی برجاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمال در نظر و شوق همچنان باقی
گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست
مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست
و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
غلام قامت آن لعبت قباپوشم
که در محبت رویش هزار جامه قباست
بلا و زحمت امروز بر دل درویش
از آن خوشست که امید رحمت فرداست