وجودم داره میلرزه، اما نه از سرما
یه حسی که آشناست
شبیه یه چیزی مث یک رؤیا
میشناسم تو رو، دلم نزدیکه به تو
من دارم میآم، میآم به سوی تو
من پیوند خوردم با سرما
درونم پر از چرا، درست مثلِ تو
پنهان میشی چرا؟
عیان شو، دیگه پنهان نشو
بیتابم، عیان شو
شایدم همونی که من دنبالشم
کجایی؟
عیان شو، من اومدم
دیگه پنهان نشو، بسه این انتظار
بیا پیشم تا آروم شم
میخوام با تو روبهرو شم
پس پنهان نشو
دور از من نرو
من میخوام با تو روبهرو شم
چیزی مانعم نیست
پر میکشم به سوی تو
احساسم بیدلیل نیست
روشن میشه راهِ من از تو
عیان شو، وجودم دیگه نمیلرزه
من اینجام به شوق دیدار
بعد از عمری صبر و انتظار، تنهام نذار
تو کجایی؟ بسه این انتظار
بیا پیشم تا آروم شم
میخوام با تو روبهرو شم
پس پنهان نشو
دور از من نرو
میخوام با تو روبهرو شم
(بادِ شمال که میوزه)
(رودخونهای هست پر از خاطره)
مادر!
(دخترم چطوری تو؟)
من خوبم
خوبم من، مادرم! خوبه حال من
اینجایی تو باورم نمیشه اصلا!
اون که منتظرش بودی اینجاست
دوسِت دارم مادرم
تو پنهان نشو