معنی تنهایی را نشانم بده
اسامی زیادی برای قلب شکسته هست
درگیری قلب در عشقی خونبار
نفس کشیدن را هم سخت میکند
با من قدم بزن بلکه...
شبهای روشن به زودی
رها و رام نشدنی خواهند شد
میتوانم خورشید را حس کنم
آنها به من گفتهاند
همهی آرزوهایت برآورده خواهد شد
معنی تنهایی را نشانم بده
این احساسی است که باید با آن کنار بیایم؟
بگو چرا نمیتوانم آنجا با تو باشم؟
چیزی از قلبم کنده شده
زندگی بگونهای میگذرد
که انگار پایان ناپذیر است
کنترلی بر آن نیست
حواست با من است؟
آنها به من گفتهاند
همهی آرزوهایت برآورده خواهد شد
معنی تنهایی را نشانم بده
این احساسی است که باید با آن کنار بیایم؟
بگو چرا نمیتوانم آنجا با تو باشم؟
چیزی از قلبم کنده شده
جایی برای گریختن نیست
جایی برای رفتن ندارم
قلب و روح و جسمم تسلیماند
چطور می تواند باشد؟
از من میخواهی چیزهایی را حس کنم
احساستی که تو هرگز بروز ندادهای
در قلبم کم آوردمت
بگو چرا نمیتوانم آنجا با تو باشم؟
معنی تنهایی را نشانم بده
این احساسی است که باید با آن کنار بیایم؟
بگو چرا نمیتوانم آنجا با تو باشم؟
چیزی از قلبم کنده شده
معنی تنهایی را نشانم بده
این احساسی است که باید با آن کنار بیایم؟
بگو چرا نمیتوانم آنجا با تو باشم؟
چیزی از قلبم کنده شده