current location : Lyricf.com
/
Songs
/
شکایت دل [Shekaayate del] lyrics
شکایت دل [Shekaayate del] lyrics
turnover time:2024-11-15 08:36:22
شکایت دل [Shekaayate del] lyrics

ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من

ای دل نمیترسی مگر زان یار بیزنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من

نشنیده ای شب تا سحر آن ناله های زار من

یادت نمیآید که او می کرد روزی گفت گو

می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان

این بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من

گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان

تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من

خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر

وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من

چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او

گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان

خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من

گفتم منم در دام تو چون گم شوم بیجام تو

بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من

Comments
Welcome to Lyricf comments! Please keep conversations courteous and on-topic. To fosterproductive and respectful conversations, you may see comments from our Community Managers.
Sign up to post
Sort by