من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
من هميشه با تو از روزای آفتابی میگفتم
بهترين ترانه رو با صدای تو میشنفتم
من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
تکسوار تو رسيده
دربيا از تو سپيده
کی به جز من برات از عاشقی گفته؟
کی به جز من همه حرفاتو شنفته؟
دلتو بزن به دريا
بگذر از طلوع فردا
سفر ما از غروب تا به غروبه
اولين همسفرم اهل جنوبه
من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
من و تو با لب تشنه، تن خسته
لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون، آب زمزم
سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
عاشقيم ما، عاشق تنهايی تلخ شبونه
عاشقيم ما، عاشق اشکای گرم عاشقونه
من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
شبم از حادثه زخمی
رنگ لاله، صبح صادق
همهی آدمای دنيا بسيجن
دشمنانه، واسه فتح قلب عاشق
رنگ آفتاب هم پريده
آخرين لحظه رسيده
سهم ما همينه که جدا بمونيم
پر فرياد، اما بیصدا بمونيم
من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم
من و تو با لب تشنه، تن خسته، لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم، سوختيم اما قطرهای هم نچشيديم