بغل نکن زنی رو که برا تو نیست
زنی که] تو رو محل نذاشت]
هیچ وقت دوسِت نداشت
خودتو گول نزن این آتش برات کافیه
اون فراموشت کرد
اما تو فراموش نکن
ناراحت نباش اون ترکت کرد و رفت
قلبش آرومه و چشماش میخنده
بهش دست نزن آتش میشه و میسوزوندِت
البته که فراموش میکنی
همونطور که فراموش شدی
زنی که دوست داشتم
از من دست کشید
ترکم کرد و رفت
طعم تو نمیره
نه جسمت با من موند نه اسمت
این آتشی که درونم میسوزه
نمیذاره زنده بمونم
ناراحت نباش
حتی وقتی میبوسدِت الکیه
این تکه ای از بازیش بود که تو رو گول میزد
احساس شکست نکن همه این ها بهانه س
بذار بره،مگه اونی نیست که این آتش رو در تو گذاشت؟
زنی که دوست داشتم
از من دست کشید
ترکم کرد و رفت
طعم تو نمیره
نه جسمت با من موند نه اسمت
این آتشی که درونم میسوزه
نمیذاره زنده بمونم