از بین میروند، تمام میشوند، میروند، شیداییهایی که میگی تموم نشدنی هستن،
قدم به عقب میروبند، تسلیم میشوند، این امیدها ی جنگجو.
برای یک گلوله مقدر شده هست همیشه، احساسهای توی به دنیا نآینده،
باز هم می رسد از یه جایی طعم عشق.
هر تلخی رویاندد گل های درونت را،
به خودت بر میگردی: این حقیقت شیدایی
هر تلخی رویاندد گل های درونت را،
به خودت بر میگردی: این حقیقت شیدایی
باور بکن، باور بکن که خیلی ناراحت خواهی شد:
فقط تویی که دیر کردی.
یادت نره می رسد از یه جایی طعم عشق.
عزیزم، ناراحت خواهی شد:
فقط تویی که دیر کردی.
یادت نره می رسد از یه جایی طعم عشق.
میگدازند، میروند، مثل برف، آرزوها،
تلخی سالهای که می رسد، فرداها سنگین هست.
عشق برایت میمانند: این هارمونی دنیا است.
یادت نره می رسد از یه جایی طعم عشق.
هر تلخی رویاندد گل های درونت را،
به خودت بر میگردی: این حقیقت شیدایی
هر تلخی رویاندد گل های درونت را،
به خودت بر میگردی: این حقیقت شیدایی
باور بکن، باور بکن که خیلی ناراحت خواهی شد:
فقط تویی که دیر کردی.
یادت نره می رسد از یه جایی طعم عشق.
عزیزم، ناراحت خواهی شد:
فقط تویی که دیر کردی.
یادت نره می رسد از یه جایی طعم عشق.