من نقشه رو پیدا کردم و یه خط صاف می کشم
روی رودخونه ها, مزارع و مرز ها
فاصله ی این جا تا جایی که تو باشی می کشم
من فقط چند تا انگشت فاصله می بینم
دست می کشم روی جایی که صورتت رو اون جا پیدا می کنم
انگشتم در چین و چروک های جاهای تاریک و دور میره
کتم رو توی اولین بار آویزون می کنم
هنوز هیچ احساس آرامشی پیدا نکردم
صدای خنده توی سکوتم رخنه می کنه
در حالی که مرد مست توی علم عیب پیدا می کنه
کلماتشون فقط یه سری صدان
یه سری شبح صدادار
کلمات تو توی حافظم
مثل آهنگ می مونن
من مایل ها از جایی که تو هستی دورم
روی زمین سرد دراز می کشم
و دعا می کنم که یه چیزی من رو برداره
و توی آغوش گرمت بذاره
بعد از اینکه این همه راه اومدم
*ما سومین بار رو آتیش می زنیم
*ما مثل یه جزیره همدیگرو تقسیم می کنیم
تا وقتی که خسته شیم پلکهامونو می بندیم
و رویا می بینم, از جایی شروع میشه
که آخرین بار ترکش کردیم
*پوست نرمت داره گریه می کنه
*یه لذتی که نمی تونی نگهش داری
من مایل ها از جایی که تو هستی دورم
روی زمین سرد دراز می کشم
و دعا می کنم که یه چیزی من رو برداره
و توی آغوش گرمت بذاره
من مایل ها از جایی که تو هستی دورم
روی زمین سرد دراز می کشم
و دعا می کنم که یه چیزی من رو برداره
و توی آغوش گرمت بذاره