آن هنگام که حسرت هایمان
از راه برسند و به دور مان
برقصند و دیوانه یمان کنند
تو آنجا خواهی بود؟
به خاطر خاطراتمان
وبه خاطر عشقمان
که از یاد نرفتنی و
تسکین ناپذیر است
تو آنجا خواهی بود؟
به جستجویم به هرکجا که روم
خواهی آمد؟
ممکن است ( بی من )بدتر از این زندگی کنی ؟
عزلت ، زمانی که در حال گذران است
و عادت ، حواست به اینها باشد
دشمنانمان ،
به من بگو آری
به من بگو آری
آن هنگام که رازی
برایمان نمانده است
و آن هنگام که
روزها ی خوش گذشته اند
تو آنجا خواهی بود؟
به خاطر آهی که می کشیم
به یاد گذشته
که می خواستیمش
که در رویایش بودیم
تو آنجا خواهی بود؟
به خاطر بدترین
به خاطر عزلت
به خاطر زمانی که می گذرد
و عادت
حواست به اینها باشد
دشمنانمان
به من بگو آری
به من بگو آری
آنجا؟
تو آنجا خواهی بود؟
تو آنجا خواهی بود؟