وسط ی بوسه متوجه شدم که
لبهای تو [قبلا] بوسیده شده بود
در حین ی معاشقه فهمیدم که
تو بغل اون وِلو شده بودی
مث اینکه ناتوان بودی
درست مث خاتونت*
ببین تو رو قفل کرده
کلیدش هم تو دامنشه
اون گناهی نداره
شاید هم عاشق شد
وقتی تو تخت خواب تو میخوابید
وقتی کنار تو دراز میکشید
عاشق شد و با تو خوابید
عقلش درگیر بدنش بود
کی شما رو باهم آشنا کرد؟
کی شما رو بهم دیگه رسوند؟
کجا بدنت لمس شد
و به بدن بیگانه اون خورد؟
چطور دستای تو دستای
[رو به سوی تو] دراز شده اون رو گرفت؟
وقتی کنارت دراز میکشید
قلبت چه احساسی داشت؟
چطور چشمهای تو
به زن ی نفر دیگه نظر داشت؟
وقتی چراغها خاموش میشد
من تو ذهنت نمونده بودم؟
با تو خیلی مشکل دارم
اصن خاطره ندارم؟
اگه بری آه آه
کی رابطه مونو خراب کرد؟
کی خورشید رو خاموش کرد؟
کی ناگهان تمومش کرد
عشق بی پایانمونو؟
کی بینمون راه پیدا کرد
و جا گرفت؟
بعد این همه عشق
حالا کی ما رو نابود کرد؟
هرکی جلوی تو ظاهر بشه
میری و تو دامنش میفتی؟
نمیخوام [اینم] رو بقیه ش بمونه
خیلی گریه کردم میفهمی
هرکی کنارت راحته
بذار همون تو زندگیت بمونه
با تو خیلی مشکل دارم
اصن خاطره ندارم؟
اگه بری آه آه